شهد شیرین ریاضی

شهد شیرین ریاضی

امیررضا قانعی
شهد شیرین ریاضی

شهد شیرین ریاضی

امیررضا قانعی

داستان جالب (طنز)

 

روزی دو نفر سوار بر بالن در آسمان پرواز می کردند که ناگهان ابری عظیم جلویشان سبز شد. به داخل ابر رفتند و مسیر خود را گم کردند. وقتی از ابر بیرون آمدند ، بالای قله کوهی بودند و از بالا مردی را دیدند که روی قله نشسته و در حال فکر کردن است. یکی از آنها به مرد گفت: «هی آقا ما الان کجا هستیم؟»  

مرد جوابی نداد و دوباره ابر آمد و آنها را در خود فرو برد. مدتی گذشت و آنها از ابر بیرون آمدند و دوباره همان مرد را در حال تفکر دیدند. باز از او پرسیدند: «آقا ما الان کجا هستیم؟»

مرد سرش را بلند کرد و گفت: «شما در بالن هستید

یکی از دو بالن سوار به دیگری گفت: «شرط می بندم این مرد ریاضی دان است!»

دیگری پرسید: چرا؟ و او گفت: « به سه دلیل: اولا خیلی فکر کرد تا جواب بدهد ، ثانیا ساده ترین جواب ممکن را داد ، ثالثا اصلا به کاربرد جوابی که داد فکر نکرد!»شکلک های محدثه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد